یه دخترشاد
دوشنبه 91 فروردین 28 :: 10:5 صبح :: نویسنده : مرضیه عیاری
گفتم:خدایا ازهمه دلگیرم.گفت:حتی من؟گفتم:نگران روزیم .گفت:آن با من!گفتم :خیلی تنهایم،گفت:تنهاتر ازمن؟گفتم :درون قلبم خالیست.گفت :پرش کن از عشق من !گفتم:دست نیاز دارم...گفت:بگیر دست من!گفتم: از تو خیلی دورم .گفت:من از تو نه!گفتم:آخر چگونه آرام گبرم؟گفت: با یادمن!گفتم:با این همه مشکل چه کنم؟گفت:توکل به من!گفتم:هیچ کسی کنارم نمانده...گفت: بجز من!گفتم :خدایا چرا اینقدر میگویی من؟؟؟گفت:چون من از تو هستم وتو از من!موضوع مطلب : |
درباره وبلاگ منوی اصلی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندهای روزانه پیوندها آمار وبلاگ بازدید امروز: 6
بازدید دیروز: 17
کل بازدیدها: 131959
|