یه دخترشاد
یکشنبه 89 مهر 25 :: 11:16 عصر :: نویسنده : مرضیه عیاری
بچه که بودم زندگی راغرق در شادیوبازیهای کودکانه میدیدم،........اما حالاکهبزرگ شدم میبینم زندگی سراسرغمه ......هیچوقت شادی به کلبه تنهاییمن سرنمیزنه،درنمیزنه!چرااینقدر دوره یکودکی کوتاهه؟چرابزرگ میشیم؟؟واقعاچرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ کسی برای این سوال من جوابی داره؟؟؟؟؟؟ موضوع مطلب : |
درباره وبلاگ منوی اصلی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندهای روزانه پیوندها آمار وبلاگ بازدید امروز: 37
بازدید دیروز: 33
کل بازدیدها: 132081
|