یه دخترشاد
دوشنبه 89 اسفند 9 :: 6:35 عصر :: نویسنده : مرضیه عیاری
از دست زمونه تیربایدبخوری،دائم غم ناگزیربایدبخوری،صدمرتبه گفتم عاشقی کارتونیست،بچه توهنوزشیربایدبخوری!موضوع مطلب : شنبه 89 اسفند 7 :: 8:21 عصر :: نویسنده : مرضیه عیاری
.استادی ازشاگردانش پرسید؟چراماوقتی عصبانی هستیم دادمیزنیم؟ چرامردم هنگامیکه خشمگین هستندصدایشان رابلندمیکنندوبرسرهم دادمیزنند؟ شاگردان فکرمیکردندویکی ازآنهاگفت چون درآن لحظه آرامش وخونسردیشان راازدست میدهند.استادپرسید این که آرامشمان را ازدست میدهیم درست است.اماچراباوجودی که طرف مقابل کنارمان قراردارد دادمیزنیم؟ آیانمیتوان باصدای ملایم صحبت کرد؟ چراهنگامی که خشمگین هستیم دادمیزنیم؟ شاگردان هرکدام جوابهایی دادند.اما پاسخ هیچکدام استاد را راضی نکرد.سرانجام اوچنین گفت:هنگامیکه دونفرازدست یکدیگر عصبانی هستند،قلبهایشان ازیکدیگرفاصله میگیرد،آنهابرای اینکه فاصله راجبران کنندمجبورند که دادبزنند.هرچه میزان عصبانیت وخشم بیشترباشد،این فاصله بیشتر میشودوآنهابایدصدایشان رابلندترکنند.سپس استادپرسید:هنگامی که دونفرعاشق یکدیگرباشندچه اتفاقی میافتد؟آنهاسرهم دادنمیزنند،بلکه خیلی به آرامی باهم صحبت میکنند.چرا؟چون قلبهایشان خیلی بهم نزدیک است.فاصله قلبهایشان بسیارکم است.استادادامه داد:هنگامیکه عشقشان به یکدیگربیشترشد،چه اتفاقی می افتد؟آنها حتی ازنجواکردن هم بینیازمیشوندوفقط به هم نگاه میکنند.این هنگامیست که دیگر هیچ فاصله ای بین قلبهای آنها نمانده باشد موضوع مطلب : پنج شنبه 89 اسفند 5 :: 1:18 عصر :: نویسنده : مرضیه عیاری
دنیا اینجوریه کهاگه گریه کنی میگن کم آورده،اگه بخندی میگن دیوونه شده،اگه دل ببندی دلتو میشکنناگه عاشق بشی تنهات میزارناما با این حال باید لحظه ای گریستدایمی را خندیدساعتی را دل بستوعمری عاشقانه زیستموضوع مطلب : سه شنبه 89 اسفند 3 :: 9:47 عصر :: نویسنده : مرضیه عیاری
از خدا خواستم تا مرا شعف وشادی بخشد،خداوندپاسخ داد:نازنینم من به تو موهبت بسیاربخشیدم ،شادبودن با خود توستموضوع مطلب : دوشنبه 89 بهمن 25 :: 9:45 صبح :: نویسنده : مرضیه عیاری
فرشته ها به زمین نمی آیند تا ببیند ما چه میکنیم بلکه می آیندتا به ما بگویند چه کاری بهتر است انجام دهیمموضوع مطلب : جمعه 89 بهمن 22 :: 3:19 عصر :: نویسنده : مرضیه عیاری
1-آدمهایی که وقتی هستند.هستند،وقتی که نیستند هم نیستند.حضور عمده این آدمها مبتنی بر فیزیک است تنهابا لمسابعاد جسمانی آنهاست که قابل فهم میشوند.بنابراین اینان تنها هویت جسمی دارند.2-آنهاییکه وقتی هستند.نیستند.وقتی نیستند هم نیستند(مردگان متحرکی در جهان،)خودفروختگانی که هویتشان را بهازای چیزی فانی گذاشته اند،بی شخصیت اند وبی اعتبار،هرگز به چشم نمی آیند.مرده و زنده شان یکیست3-آنهایی که وقتی هستند،هستند،وقتیکه نیستند هم نیستند(آدمهای معتبر و باشخصیت)کسانیکه دربودنشان سرشار ازحضورند و در نبودنشان هم تاثیر خودرا میگذارند کسا نیکه در خاطر ما میمانند،دوستشان داریم وبرایشان ارزش قایلیم4آنهایی که وقتی هستند ،نیستند. وقتیکه نیستندهستند(شگفت انگیزترین آدمها)در زمان بودنشان چنان قدرتمندوباشکوهندکه ما نمیتوانیم حضورشان را دریابیم اما وقتی از پیش ما میروند نرم نرم وآهسته آهسته در می یابیمبازمیشناسیم میفهمیم که آنان چه بودندچه میگفتند وچه میخواستند.ما همیشه عاشق این آدمها هستیم،هزارحرف داریمبرایشان اما وقتی در مقابلشان قرار میگیریم،گویی قفل بر زبانمان میزنند.اختیار از ما سلب میشود.سکوتمیکنیم،وغرق در حضور آنان مست میشویم و درست در زمانی که میروند،یادمان می آید که چه حرفها داشتیم ونگفتیم،شاید تعداد اینها در زندگی ما به تعداد انگشتان دست هم نرسد.موضوع مطلب : چهارشنبه 89 بهمن 20 :: 8:44 عصر :: نویسنده : مرضیه عیاری
درویشی به اشتباه فرشتگان به جهنم فرستاده میشود پس از اندک زمانی دا د شیطان در می آید و رو به فرشتگانمیکندومیگوید:جاسوس میفرستیدبه جهنم؟ازروزی که این آدم به جهنم آمده مدام در جهنم گفتگو وبحث است وجهنمیان راهدایت میکند.وحال درویشی که به جهنم رفته بود اینچنین است:با چنان عشقی زندگی کن که حتی بنا به تصادف اگر به جهنم افتادیخود شیطان تو را به بهشت بازگرداندموضوع مطلب : |
درباره وبلاگ منوی اصلی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندهای روزانه پیوندها آمار وبلاگ بازدید امروز: 24
بازدید دیروز: 29
کل بازدیدها: 130842
|