یه دخترشاد
یکشنبه 89 مهر 18 :: 9:7 عصر :: نویسنده : مرضیه عیاری
ع ش ق یعنی پاک ماندن درفساد
آب ماندن دردمای انجماد
درحقیقت ع ش ق یعنی سادگی
درکمال برتری افتادگی موضوع مطلب : یکشنبه 89 مهر 18 :: 8:44 عصر :: نویسنده : مرضیه عیاری
درساحل قلبها این جای پای مهربانان است که میماند
وگرنه موج روزگار هرردپایی راپاک میکند موضوع مطلب : جمعه 89 مهر 16 :: 8:56 عصر :: نویسنده : مرضیه عیاری
نمیتونم بگذرم ازنگاهت،وقتشه دوری کنم ازنگاهت،بایدبرم برم یه جای دیگه،اینوچشمای خیس آیینه میگه.کی فکرشو میکردتوبیوفاشی، فکرشومیکردیه روزعزیزم واسه جدایی ازتواشک بریزم موضوع مطلب : جمعه 89 مهر 16 :: 8:54 عصر :: نویسنده : مرضیه عیاری
خداوند میفرماید:هرگاه یکی ازبندگانم مرامیخواندچنان به اوتوجه میکنم که گویی همین یک بنده وآفریده رادارم،امابنده ام همه راطوری میخواندکه گویی همه خدای اویندجزمن. (این جمعه هم رفت آقا اینطرفا نیومد) حیف شد!!!!!! موضوع مطلب : جمعه 89 مهر 16 :: 8:23 عصر :: نویسنده : مرضیه عیاری
کجابودی وقتی برات شکستم یخ زده بودشاخه گل تودستم کجابودی وقتی غریبی ودردداشت من تنهارودیوونه میکرد کجابودی وقتی تورومیخواستم که دستات آروم بشینه تودستم کجابودی ببینی من میسوزم،عین چشات سیاهه حال وروزم کجابودی تشنه ی چشمات بودم،نبودی من عاشق دنیات بودم کجابودی وقتی دیوونت بودم وقتی که بیقرارشونه ت بودم نبودی پیش من بیستاره ترک میخور دلم بایه اشاره کجابودی وقتی که پرپرشدم سوختم وازغمت خاکسترشدم کجابودی فصل بهارببینی همه میگفتن توروگذاشتیم کنار سرزنشای مردموشنیدم هرچی که باورت نمیشه دیدم کنایه هاشونوبه جون خریدم نبودستاره ام، شباگریه چیدم کجابودی وقت به هم خندیدن ردشدن وهمدیگروبوسیدن کجابودی ببینی خستگیموآب شدن شبهای زندگیمو همه سراغ تورومیگرفتن زیرلبی یه چیزایی میگفتن میخندیدم اماتنم میلرزیدکجابودی وقتی چشام میترسید کجابودی بایدمیموندی غصه هاموازلحن صدام میخوندی کجابودی نگام به درسفیدشدهرکسی به جزمن ازتوناامیدشد کجابودی ببینی آبروم مردامابه خاطرچشات قسم خورد خنده واسه همیشه ازلبام رفت رسیدن ازمرمررویاهام رفت کوچه ی انتظاررسیدبه بن بست دلم گرفت اون سروعده هاش هست وقتی که این بازیارو میکردی من میدونستم داری بر میگردی پاهای خستتوبذارروچشمام بگوکه دیگه نمیذاری تنهام بگوهنوزدوسم داری بامنی بگومحاله قلبموبشکنی کجابودی ببینی بیستاره م ببینی جزتوکسی روندارم غم نبودنت مث آتیشه تواین دوخط ترانه جانمیشه موضوع مطلب : پنج شنبه 89 مهر 15 :: 10:50 عصر :: نویسنده : مرضیه عیاری
نگاه کن!خرمن گل درزنبیل حصیری بازوانت چگونه عطر
خویش راشامه نوازتومی سازد،تاشوق عاشق شدن دوبارهدردلت جوانه زندولحظه دیدار راصبورانه بهانتظارنشیند.درامتدادنگاهت ایستاده ام تادردیدگان سوزان قلبت پرتو
|
درباره وبلاگ منوی اصلی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندهای روزانه پیوندها آمار وبلاگ بازدید امروز: 4
بازدید دیروز: 45
کل بازدیدها: 132093
|